۳۱ مرداد، ۱۳۸۹

تعصب


تا کنون از اين منظر به اين موضوع انديشيده ايد که با تن دادن به امر عرفي ازدواج و يا پذيرش آگاهانه ي آن، خواه ناخواه به گونه اي خود را در معرض اعدام قرار مي دهيد؟ خب، نگريستن به اين امر از اين زاويه شايد بدبينانه ترين نگرش موجود به سنت نکاح باشد و احتمال وقوع اش آنقدر ناچيز است که حتي طرح موضوع در نگاه اول عجيب مي نمايد اما عموما ورود به چنين مقوله هايي و واکاوي آنها از نقطه نظر کيفي خواهد بود.

زناي محصنه•. بله، جرمي به نام زناي محصنه که مشمول حکم اعدام (سنگسار) است. حکمي که به مثابه بسياري از احکام ديگر، برآمده از تعصبات مذهبي حکومت و همچنين جامعه ي ايران است. حکمي نسنجيده! سنجش، نه با معيارهاي مرسوم دستگاه قضايي ايران که با معيارهاي دموکراتيک؛ با معيارهاي انساني و با هر معياري که اندکي آغشته به تعقل و انصاف باشد. حکمي که به مثابه تير خلاصي، خصوصي ترين و خصوصي ترين بخش هاي زندگي افراد را نشانه رفته است. حکمي که سلب کننده ي آزادي فرد است. حکمي که اختيار بدن و اميال دروني و احساسي افراد را از آنان مي ستاند. حکمي که با هيچ متر و معياري جز تعصب، منصفانه نيست و انديشيدن به خواستگاه عقلاني اين حکم به نتيجه ي قابل قبولي منجر نخواهد کرد.

تعصب به چه؟! تعصبي که ناشي از تقدس بخشيدن به ازدواج و نهاد خانواده است؟ تعصب به تعهد و ارزش هاي اخلاقي؟ تعصب به ارزش جسم انسان؟ تعصب به سکس؟ تعصب به زن؟ تعصب به سنت ها؟ تعصب مذهبي؟ و يا حتي تعصب محض؟!

نمونه هايي از اين دست، اندک شمار نيستند. في المثل لايحه ي حمايت از خانواده که در چند روز اخير به دليل قرار گرفتن در دستور کار مجلس اسلامي مجددا خبرساز شده است. مسائلي که مجموعه ي آنها حضور پررنگي در شاکله ي تفکر و طرز نگاه جامعه دارند. جامعه اي که در اکثر اوقات، بيش از آنکه تعمق کند ناخودآگاه تمايل به رجوع به سنت ها دارد و از طرف ديگر، نوع برخورد حاکميت موجود، حيات اين نوع نگاه ها و تعصبات را در بطن جامعه طولاني تر مي کند. حاکميت ايدئولوژيکي که بسياري از قوانين خود را بر پايه ي سنت ها، عرف ها و اعتقادات مذهبي گذشته ي ايران و اسلام بنا نهاده است.


• زناي محصنه به معناي آن است که شخص زنا کننده داراي همسر دائمي باشد به گونه‌اي که هرگاه بخواهد با همسر خود نزديکي کند مانعي در کار نباشد و با اين حال تن به زنا داده باشد. به زبان ساده‌تر اگر يک فرد متاهل زنا کند، به زناي آن شخص زناي محصنه گفته مي‌شود.
مجازات زناي محصنه در مورد مرد زناکاري که متاهل است، اگر پيرمرد است ابتدا يکصد ضربه شلاق و سپس سنگسار است، و اگر جوان است فقط او را سنگسار مي‌کنند و بنابر احتياط واجب شلاق نزنند، در مورد زن متاهل نيز همين حکم جاري است. اگر مردي که متاهل است و زن او در اختيار اوست اما هنوز با اوزناشويي نکرده، اگر اين مرد با زني زنا کند او را صد ضربه شلاق مي‌زنند و سر او را هم مي‌تراشند و به مدت يکسال او را از شهرش تبعيد مي‌کنند. ولي براي زن زنا کار حکم تراشيدن سر و تبعيد جاري نيست.

[نقل از ويکي پديا]

۲۹ مرداد، ۱۳۸۹

جنگل آسفالت


بلاگ را همنام کلاسیک بزرگی از سینمای نوار آمریکا گذاشته ام. نام کنایی ِ فیلم اشارتی است به دنیای سیاه و هرزه ی زندگی کاراکترهایی که در پایان، همگی محکوم به مرگ در مدیوم سینما می شوند. کاراکترهایی که انگار، و حتما، دوست داریم که دزدی بزرگ و پیچیده شان را با ظرافت و بی نقص انجام دهند و حتی پس از ورود به فاز دیگر جنایت ها و قتل ها، به چنگال پلیس نیافتند.


جنگل آسفالت (جان هیوستون/1950)


در این بلاگ از گذران زندگی خواهم نوشت. از دغدغه ها، عقاید و تجربیات ام اما، نه از آن نوع دل نوشته های شخصی و درونی که فقط خود نویسنده را به درون آنها راهی است! موکدا، آنچه که اینجا نوشته خواهد شد صرفا بیانگر دیدگاه نویسنده است و نه حقیقت یا واقعیتی محض و تغییر ناپذیر؛ که ورود به هزارتوی انعطاف پذیر اندیشه ها و پالایش آن یکی از مقاصد عمده ام از شروع دوباره ی وبلاگ نویسی است.